من دوستِ شبانهی خودم... گاهی دلم تنگِ شب میشود. بیدار میشوم و نورِ دیوانه کنندهی افتاب که به داخل خانه میتابد را لمس میکنم. به یاد میآورم که مدتهاست.. سکوت شب را زندگی نکرده ام. من, همراه با خودم در سکوت... یک ترسِ شیرین و خستگی دل انگیز.
الهه ی جهادگراوه دیدین بازدیدا پنج هزار تا شد.
[ 91 ]مسخره ترین چیزی که شنیدم اینه که ماهی تو سفره هفت سین نماد زندگی و زندگانیه! از یکی از معلمامون شنیدم.
[ 91 ]تو گمراهم میکنی و من, به دنبال تو
هر بار قدم برمیدارم ولی به پشت...
تو فکر میکنی احمقم ولی من هر روز
فکر میکنم "چه کسی اُمیدم را کُشت؟"
اگه بخوام با خودم صادق باشم. خیلی از کتاب خوندن خوشم نمیاد. منظورم اینه که... اینطوری نیست که بگم من کسی هستم که عاشق کتاب خوندنه. بیشتر کارهای عملی رو ترجیح میدم. کارهایی که انرژی و هیجانم رو خالی کنه. ولی نمیتونم, برای همینه که میخونم و مینویسم چون نمیتونم کاری که دلم میخواد رو انجام بدم.
نکات مهم در نصب نمای چوب پلاستبنظرم, اگه یکیو دوست دارین یا کلا یه حسی تو دلتون به یکی دارین که میترسین بهش بگین, سعی کنید به یک روشی شجاعتشو پیدا کنین و حرفتون رو بزنین قبل از اینکه دیر بشه ,تا بعدا پیشمون نشین. سعی کنید مثه دوست من نشین. چون اون خیلی بدبخته اوکی؟ البته ممکنه بعد از گفتن هم پشیپون بشین ولی حداقل تو دلتون میتونید به خودتون بگبن که حداقل تلاشم رو کردم. ولی در غیر این صورت, شاید تا همیشه به خودتون تشر بزنید که چرا نگفتین. مطمئن باشین اگه اون طرف,آدم درستی باشه حداقل بهتون گوش میده.
تا کِی؟به تازگی... فکر میکنم که یک فرد خلاقم. ذهنم پر از ایده و کلماته. اینطوری نیست که گُل منگولی باشم.
همکاری نیروی هوایی ارتش با خودروسازان کشور در حوزه قطعه سازی
تو تمام زندگی من خواهی بود اگر..
اگر یک ماه زیبا تر از خورشید داشته ,و شبها مهتابی باشی
اگر رستورانهایی بزرگ داشته باشی که پنیر پیتزاهایشان از ماه, و تا ماه کِش بیاید!
اگر برایم خرگوشهایی از ماه بیاوری...
و تو...
تو زندگی من خواهی بود اگر از شمردن ستارهها خسته نشوی و عاشق اسمانِ شب باشی.
تو حتی بیشتر از تمام زندگی ام خواهی بود اگر گاهی..
فقط گاهی مهربان باشی,آرام باشی,درک کنی,کتاب بخوانی, و از شمردن ستارهها خسته نشوی...
تو فرا تر از زندگی خواهی بود اگر بودنت, از نبودت ترسناک تر نباشد
اگر فقط گاهی در مورد حلقههای زحل..ماههای مشتری, پلوتوی کوچک حرف بزنی! و از عشقهای غول پیکرم نترسی,
فقط من و عشقهای بینهایتِ آسمانی ام را در آغوش بکشی.
میفهمی؟
به ماه قسم!
تو زندگی من خواهی بود اگر فقط, از شمردن ستارهها خسته نشوی...
خب آممم... یه تصمیمیگرفتم که نمیدونم خوبه یا بد.
اتفاقات اخیر - غریو نجاتمن واقعا میخوام از وبلاگ برم-.-
رمان یک رویا و شاهکارتعداد صفحات : 0